ارتش آمریکا حتی با وجود تشکیل ائتلافی متشکل از چند کشور، موفق به ایجاد بازدارندگی در دریای سرخ و متوقف کردن عملیات ارتش یمن علیه کشتیهای مرتبط با رژیم صهیونیستی نشد.
کارشناسان معتقدند که آمریکا با چالش ارائه «پاسخی متناسب» به عملیات ارتش یمن در دریای سرخ و خلیج عدن مواجه است.
محاصره موشکی و پهپادی تنگه بابالمندب اکنون وارد نهمین ماه خود شده و نیروی دریایی آمریکا بهتازگی چهارمین گروه ضربتی ناو متوالی خود (CSG) -یو.اس.اس آبراهام لینکلن و اسکورتهایش- را برای حفاظت ادعایی از کشتیرانی بینالمللی در منطقه اعزام کرده است.
به گزارش نشنال اینترست، تاکنون، پاسخ ترجیحی دولت آمریکا این بوده که به نیروی دریایی خود دستور دهد که در مسیر آسیب قرار بگیرد و به کشتیهای جنگی اجازه دهد حملات موشکی و پهپادی را مستقیما رهگیری کنند نه اینکه به دلایل اصلی بحران رسیدگی کنند.
با وجود تمام تلاشهای آمریکا برای مبارزه با یمن، مسیر بابالمندب برای بسیاری از کشتیرانان خطرناکتر از آن است که از آن استفاده کنند، با کاهش ۵۰ درصدی ترافیک نسبت به سال گذشته.
سیاست و استراتژی آمریکا در دریای سرخ شکست خورده و این شکست در بالاترین سطوح است.
حتی با وجود مهمات پیشرفته، زیرساخت سیگنال-اطلاعات و سکوهای حملونقل پیشرفته، نیروهای دریایی مدرن آمریکا برای پیروزی در یک کارزار طولانیمدت برای خنثی کردن یک دشمن مصمم ناتوان است.
یک ابتکار به سرکردگی آمریکا برای جلوگیری از عملیات ارتش یمن علیه کشتیهای مرتبط با رژیم صهیونیستی که از دریای سرخ عبور میکنند، ظاهرا در بحبوحه نگرانی در مورد چارچوبهای سیاسی آن، صورت گرفت.
این ائتلاف که در ۱۹ دسامبر (۲۸ آذر ۱۴۰۲) با نام رمز عملیات «نگهبان رفاه» راهاندازی شد؛ این ائتلاف ۲۰ کشور شرکتکننده را شامل میشد.
اما تنها یک ماه بعد، این کشور نتوانست شرکای ائتلاف را تحریک کند؛ نیمی از کشورهای ادعاشده از اعلام علنی مشارکت خودداری کردند.
یک کارشناس نظامی منطقه در اینباره، میگوید که فقدان حمایت به هیچوجه به منطق ماموریت «که همه با آن موافق هستند» مرتبط نیست، بلکه به زمینهای که در آن انجام میشود مربوط است.
در یک یادداشت اخیر، پایگاه نشنال اینترست فاش میکند که آمریکا از عملکرد ارتش خود علیه ارتش یمن عصبانی است، حتی با وجود اینکه تسلیحات پیشرفته از جمله کشتیهای جنگی را در منطقه برای مقابله با آن مستقر کرده است.
در واقع، کاخ سفید و وزارت دفاع آمریکا یک «ایستگاه عدن» جدید و بالفعل ایجاد کردند که باید دائما ازسوی نیروی دریایی آمریکا سرویسدهی شود و ناوگان بسیار کوچک را حتی بیشتر گسترش دهد.
یکسوم نیروی ناوهای آمریکایی مستقر در دریای سرخ برای مقابله با عملیات ارتش یمن هستند و بهطور خلاصه، آیا پاسخ متناسب با منافع استراتژیک آمریکا بوده است؟
پاسخ به این سوال بستگی به این دارد که منظور از «پاسخ متناسب» چیست؛ یک تعریف رایج و اشتباه از تناسب -تعریفی که کاخ سفید ارائه میکند- این است که برای متناسب بودن، یک پاسخ نظامی باید از همان سطحی از قدرت استفاده کند که علیه همه استفاده شد و با این معیار، پاسخ دولت بایدن به تهدید یمن میتواند متناسب تلقی شود.
دستور به نیروی دریایی آمریکا برای رهگیری پهپادها و موشکهای ورودی و انجام حملات هوایی گاهبهگاه در تلافی حمله موفقیتآمیز به کشتیهای تجاری، مطمئنا تنشها و تشدید احتمالی را پوشش میدهد.
با این حال، در سطح استراتژیک، سؤال مربوطه این است که آیا تلاشی که ارتش آمریکا در دریای سرخ انجام میدهد، منابعی که مصرف میکند و هزینههای فرصتی که آنها نشان میدهند با ارزش نتایجی که به دست آوردهاند متناسب است یا خیر.
در واقع، دولت بایدن یک استراتژی کند، پرهزینه و ناکارآمد را برای مقابله با ارتش یمن به نام تناسب سطحی پاسخ آمریکا با سطح خطری که تاکنون متوجه آنها شده، انتخاب کرده است؛ با این حال، از نظر تناسب با اهداف ملی، استراتژی فعلی تطابق ضعیفی دارد.
رویکرد دولت بایدن در قبال دریای سرخ با طرز فکر پس از جنگ سرد تجسم یافته بود و امروزه در میان بسیاری از کسانی که با تماشای آن بزرگ شدهاند، مطابقت دارد.
انتهای پیام/